سوم خرداد بهانه مناسبی برای این اجرای مجدد بود. ارکستر سمفونیک تهران به همراه گروه کر تالار وحدت و با رهبری مجید انتظامی، گزینه خوبی است برای علاقهمندان موسیقی کلاسیک؛ هر چند که کار هم کاملا کلاسیک نبود. برنامه ساعت 9 تا 11 شب برگزار میشد و با وجود اینکه قرار بود برنامه فقط از سوم تا ششم خرداد برگزار شود اما استقبال مردم بهحدی بود که 2 شب دیگر هم تمدید شد.
جمعهشب، دومین شب اجرای سمفونی ایثار بود. شبی که عزتالله انتظامی در بین تماشاگران حضور داشت. آمده بود تا از نزدیک رهبری پسرش را ببیند؛ صحنهای که شاید تا حالا چند بار دیده ولی باز هم برایش تازگی دارد و معلوم بود که حسابی به آن افتخار میکند.
همان شلوغی همیشگی
پشت در تالار وحدت، مثل همیشه حسابی شلوغ است. با اینکه نیم ساعت به اجرا مانده، نوازندهها کت و شلوار پوشیده و ساز به دست، تازه خودشان را به تالار وحدت میرسانند. مثل همیشه آدمهایی که بلیت ندارند با گردن کج دور و بر تالار پرسه میزنند تا شاید در آخرین لحظه، شانس بیاورند و راهی به درون سالن پیدا کنند.
شاید به خاطر کلاس بالای تالار وحدت و تیپ و شمایل طرفداران مجید انتظامی است که نگهبانها آنجا را با فرودگاه اشتباه گرفتهاند و توی کیفها را میگردند تا یک وقت، کسی هوس گروگانگیری به سرش نزند و اسلحه گرم با خودش نیاورده باشد. اصلا از خانمهای با وضع آنچنانی که اغلب در تالار وحدت دیده میشوند، خبری نیست و حتی خانمهای نوازنده، لباسهای بسیار موقری دارند.
توی کافه تریای سالن انتظار، محصولات کلاسنو با پای زردآلو سرو میشود که حسابی به فضای مراسم میآید.
با اینکه اجرای مجدد سمفونی ایثار است ولی برخلاف انتظار سالن پر میشود. حتی لژها هم پر شده از آدمهای تا کمر آویزان.
همهجور آدمی در سالن دیده میشد. از بچههای 4-3 ساله گرفته تا پیرمردهای 80-70ساله با هر تیپ و قیافهای. مجید انتظامی میگوید: «نوآوری و تنوع در فرم و محتوای سمفونی ایثار است که میتواند گروههای مختلف سنی را به خود جذب کند».
چند جانباز هم در بین مردم هستند که با ویلچر آمدهاند؛ همانهایی که البته مخاطب اصلی اثر هم به حساب میآیند.
چیزی به شروع ارکستر نمانده که برابر چهرههای متعجب مردم، آقای محترمی با یک کیسه بزرگ پر از رانی و بیسکویت داخل سالن میشود و ما نفهمیدیم بالاخره توانسته هنگام اجرا چیزی بخورد یا نه.
انتظامی پدر در ردیف نهم نشسته است، درست بین مردم و گویا اصلا هم ناراحت نمیشود که به سؤالهای بغلدستیها و پشتسریها جواب بدهد. با وجود آدمهایی که مدام از فاصله کم بین صندلیها رفت و آمد میکنند، انتظار کشیدن خیلی راحت به نظر نمیرسد.
خانمی که گویا دوست همسر آقای انتظامی پسر است، به آقای انتظامی پدر میگوید: «تبریک میگویم واقعا باعث افتخار است که همچین پسری دارید» و بعد از چند لحظه فکر کردن میگوید: «نه! به پسرتان تبریک میگویم که همچین پدری دارد». آخرش هم نمیتواند تصمیم بگیرد که کدامشان باعث افتخار آن یکی است.
همه ساکت میشوند
برنامه با وجود 20 دقیقه تاخیر شروع میشود. وقتی مجری برنامه میگوید: «مجید انتظامی، یکی از مفاخر موسیقی ایران است»، آقای عزتالله انتظامی با دستمال پارچهای سفید معروفش اشکهایش را پاک میکند. او در این سن، هنوز هم بسیار احساساتی است و دیگر کسی نیست که از رابطه عمیق او با پسر بزرگش خبر نداشته باشد.
بعد از اینکه بیشتر از 80-70 نفر نوازنده و گروه کر وارد سالن میشوند و سازهایشان را کوک میکنند، مجید انتظامی میآید. بین آن همه جمعیت، اولین کسی که بلند میشود و شروع به تشویق میکند آقای انتظامی پدر است. او تمام طول برنامه را نیمخیز روی لبه صندلی نشسته بود و دستهایش را به هم گره کرده بود. بعضی وقتها حتی چشمهایش را میبست و وقتی که آهنگ ریتمیک میشد، با دست و سر و پا با آن ضرب میگرفت.
خلاصه تمام فاکتورهایی را که میشد یک موسیقی را با تمام وجود شنید، رعایت میکرد. او بعد از اجرا میگوید: «برنامه از 2سال پیش خیلی بهتر برگزار شد» و تأکید میکند که در طول برنامه، اصلا گذشت زمان را نفهمیده است.
قطعه اول به نام «فراق» که اجرا شد، دیگر همه فهمیدند با چه کاری طرف هستند. البته کاست سمفونی ایثار خیلی وقت است که درآمده و تمام کسانی که به این فرم موسیقی علاقه دارند، آن را شنیدهاند. اما اجرای زنده با این همه نوازنده و خواننده، حس و حال دیگری دارد. علاوه بر این، تفاوتهایی هم در ترکیب ارکستر وجود داشت.
مهمترین تفاوت اجرای امسال با اجرای 2 سال پیش، خوانندگی علی تفرشی به جای حمید حامی بود که خیلی هم خوب از آب درآمده بود.
سمفونی با یک ملودی آرام شروع شد و همراه میشد با تکنولوژی ابوا و پیانو و البته چنگ. چنگ ارکستر را آذرنوش صدر سالک - همسر مجید انتظامی - مینواخت. به خاطر مشکل بودن نواختن، نوازنده چنگ در ایران خیلی کم است و شاید بشود گفت محدود میشود به آذر و خواهرش.
مجید انتظامی در کارهایش از صدای انسان مثل کر و سوت خیلی استفاده میکند. گروه کر تالار وحدت هم در این اجرا حسابی خودنمایی کرد.
فرم چیدن صحنه کاملا شبیه یک ارکستر سمفونیک بود و فقط سازهای ارکستر سمفونیک به چشم میآمد. اما بعد از اینکه صدای گیتارها شنیده شد، با اینکه خودشان دیده نمیشدند، همه فهمیدند که یک اثر پاپ کلاسیک را میشنوند نه یک اثر کاملا کلاسیک را. بعد از آنکه دفها بالا رفت و سه تا دف شروع کردند به همنوازی با ارکستر، دیگر ماجرا به فراتر از یک اثر فقط پاپ کلاسیک هم رسید.
بعد از قطعه ملایم فراق، و بعد از کمی سکوت، قطعه پرواز کمی تندتر شروع شد. 3 نوازی هارپ و گیتار و پیانو و بعد از آن، صدای دف و زمینه خوبی که صدای تفرشی در آن به خوبی شنیده شود. پس از آن، علی تفرشی از صحنه بیرون رفت و حسابی هم تشویق شد.
قطعه حیات خواننده نداشت ولی آنقدر تحرک داشت که باعث شد بچهای که چند صندلی آن طرفتر از عزتالله انتظامی نشسته بود، شروع به بالا و پایین پریدن کند که البته عزتخان او را سر جایش نشاند!
تأثیر اجرا فقط روی بچه نبود. همه مردم با نفسهای حبس در سینه قطعه را میشنیدند و تکان خوردن سر عزت خان هم نشان میداد که حسابی به وجد آمده است.
قطعه ایثار در واقع چکیده اثر بود؛ با ریتم تند و نوازندگی در حدود 100 نفر نوازنده که تصور نمیشد حتی روی سن جا شوند.
این بخش تکخوان نداشت اما گروه کر همراه با ارکستر، شعرهایی را در مورد وطن و جنگ و ایثار از مسعود هوشمند میخواند.
همراهی سازهای بادی و دف با ارکستر، لحن حماسی این قطعه را کاملا نشان میداد. خود مجید انتظامی میگوید:« صدای دف در قطعات مختلف، تداعیکننده روح شجاعت، فداکاری و از خود گذشتگی است. در واقع، همراهی گروه کر و نوای حماسی زنجیرهای دف، مخاطب را به احساس واقعی از خود گذشتگی و ایثار نزدیک میکند».
به افتخار آقای انتظامی
پس از اینکه اجرا تمام شد و مجید انتظامی چوب رهبری را روی میز گذاشت و به طرف جمعیت برگشت، باز هم، اولین کسی که برای تشویق و احترام از جا بلند شد، پدر بود.
پس از اینکه مجید انتظامی پشت سن رفت، تشویق مردم آنقدر طولانی شد که دوباره برگشت و بخشی از قطعه ایثار را مجددا اجرا کرد.
اجرا و تشویقها که تمام میشود همه راضی از سالن خارج میشوند. ساعت یک ربع به یازده است؛ باد خنکی میوزد تا شب بهاری لذتبخشتر شود. دم در خروجی تالار دو بچه با آکاردئون و تمپو آهنگ «سلطان قلبها» را میخوانند.
تفرشی بعد از چند سال
علی تفرشی برای علاقهمندان به موسیقی پاپ، چهره ناآشنایی نیست. آهنگ تیتراژ پایانی «خانه سبز» را همه به یاد میآورند: «سبز سبزم، ریشه دارم / من درختی استوارم...» او با این آهنگ معروف شد. بعد از آن هم مدتی کار کرد و آلبوم هم بیرون داد. ولی معلوم نیست که چرا 4-3 سال از او خبری نبود.
البته بعد از این وقفه چند ساله، با کارهای متفاوتی شروع کرد. اولین تجربه خوانندگی با ارکستر سمفونیک او برمیگردد به اجرای سمفونی ایثار به رهبری نادر مشایخی. تفرشی میگوید: «کار با ارکستر سمفونیک به مراتب حرفهایتر از بقیه شیوههای آوازی مثل خوانندگی پاپ است.
من آواز در ارکستر سمفونیک را ایدهآل خوانندگی میدانستم که خوشبختانه برایم اتفاق افتاد».
البته به خاطر حجم زیادی که صدایش دارد، میشود دعوت او را به همکاری با ارکستر سمفونیک توجیه کرد و تا الان هم نشان داده که از پس آن بر میآید و میتواند در این سبک کار کند. البته کار با مجید انتظامی برای او تجربه جدیدی نیست.
تفرشی در موسیقی فیلم «بوی پیراهن یوسف» هم با انتظامی کار میکرد. او همچنین میگوید: «در سال83 که ساخت سمفونی ایثار به مجید انتظامی پیشنهاد شد، من به عنوان خواننده آن انتخاب شده بودم».
اما دیگر توضیحی نمیدهد که ماجرای خواندن حمید حامی چه بوده است. الان هم آلبوم آخرش به بازار آمده است و کارهایش چندان دور از دسترس نیست.
موسیقی فیلم یا سمفونی
مجید انتظامی هنگام رهبری اجرای سمفونی ایثار فقط چند روز برای 59 سالهشدن کم داشت. البته تعداد افتخاراتش هیچ نسبتی با سنش ندارد. استاد بهطور متوسط هر پنج، شش سال یکبار سیمرغ بلورین موسیقی فیلم فجر را برده و این تازه همه جایزههای او نیست. تندیس جشن خانه سینما هم در ویترین او هست. از همه مهمتر اینکه وزارت ارشاد او را موزیسین درجه یکی معرفی کرده است.
مجید انتظامی بهخاطرعلاقه پدرش به موسیقی از 10 سالگی به هنرستان رفت و از همان موقع ساز تخصصیاش را «ابوا» انتخاب کرد که البته بهخاطر صدای بسیار بلند و بم ابوا تمرینهایش در خانه خیلی سخت انجام میشد. بعد از دیپلمگرفتن وارد ارکستر سمفونیک تهران شد ولی بیماری کلیهاش که تا الان هم او را رها نکرده باعث شد تا به آلمان سفر کند.
در آلمان شروع به تحصیل هنر کرد. هنر موسیقی در دانشگاه برلین و با شاگردی کارل اشتاین. البته غیر از تحصیل، بهعنوان نوازنده ابوا در ارکستر فیلارمونیک آلمان غربی و ارکستر سمفونیک برلین هم ساز میزد. آشنایی انتظامی با ابوا خیلی جالب است. وقتی قرار بود او به هنرستان موسیقی برود میخواست ویولن بزند اما یک معلم اتریشی میگوید که دندانهایش بهدرد ابوا میخورد. البته مجید هیچوقت از این انتخاب ابراز ناراحتی نکرده و همانطوری که خودش میگوید عاشق سازش است.
سال 1353 انتظامی به ایران آمد و شروع کرد به همکاری با ارکستر سمفونیک و تدریس در دانشگاه.
همه او را بهعنوان آهنگساز فیلم میشناسند. همانطور که خودش میگوید نگرشش به موسیقی فیلم کاملا جدی است. میگوید: «گاهی اوقات با شنیدن یک صحنه پلان از موسیقی که خودم ساختهام پرواز میکنم و اینکه میبینم توانستهام یکنفر دیگر را با خودم به اوج ببرم به من انرژی میدهد تا کارم را با عشق بیشتری ادامه دهم.»
هرچند که بسیاری از موسیقیدانها میگویند موسیقی فیلم خوب، موسیقیای است که شنیده نشود ولی کارهای مجید انتظامی به خوبی شنیده میشود و بهخوبی هم روی فیلم مینشیند. کسی نیست که در کارهای انتظامی موسیقی از کرخه تا راین را به یاد نداشته یا بوی پیراهن یوسف یا روز واقعه و حضرت مریم(ع) را.
انتظامی ساخت موسیقی فیلم را با فیلم سفر سنگ مسعود کیمیایی در سال 57 شروع کرد و بعد برای موسیقی فیلمهای بایسیکلران، از کرخه تا راین، دیوانه از قفس پرید، آژانس شیشهای و روز واقعه در جشنواره فجر جایزه گرفت.
تیتراژکارتون مارکوپولو و بچههای مدرسه آلپ هم از کارهای او است.
انتظامی الان بیشتر وقتش را در دفتر کارش میگذراند. او میگوید: «حتی در موقع ناهارخوردن هم کار میکنم» درواقع فقط برای خواب به خانه میرود. میگوید به محیط محل کارش از خانه آشناتر است.
بهخصوص الان که دخترش ازدواج کرده و پسرش هم دنبال کارهای خودش است، مجید به همراه همسرش که میگوید بهترین همکارش هم هست در دفتر کار میکنند.
جاودانههای استاد
مجید انتظامی برای حداقل 78 فیلم موسیقی ساخته و بهعلاوه کارهای دیگری هم دارد. اینها معروفترین آلبومهای او هستند.
سمفونی ایثار: بعد از اجرای دو سال پیش این سمفونی کاست آن بیرون آمد که البته با خوانندگی حمید حامی بود.
از کرخه تا راین: مطمئنا معروفترین کار مجید انتظامی است که ملودیش را همه به خاطر دارند. این موسیقی برای فیلم حاتمیکیا و در سال1371 ساخته شد. به خاطر ملودی زیبایی که دارد رادیو و تلویزیون راه و بیراه آن را در مناسبتهای مختلف پخش میکنند.
آرامتر از دریا: این اثر را بارها از تلویزیون شنیدهاید. انتظامی قطعات آن را به نام فرزندانش نامگذاری کرده است. این تنها آلبوم موسیقی بدون کلامی در آن است که ساخته و میگوید آن را فقط برای دل خودش ساخته.
بوی پیراهن یوسف: بعداز" از کرخه تا راین" دومین کار معروف انتظامی است.
مریم مقدس: فیلم مریم مقدس ملودی خیلی خاصی دارد. وجود تکخوان زن در این اثر از اولین کارهای انجام گرفته در این زمینه است.